شیوه زندگی قدیم مردم خوراسگان

زندگی مردم خوراسگان در قدیم
حدود شصت سال پیش (۱۳۲۴شمسی) شغل اکثر مردم خوراسگان کشاورزی بود، ولی حرفه های دیگری چون بقالی و قصابی و نانوائی و علافی و نجاری و بنائی و لبافی و کیش بافی و اچوم بندی و پینه دوزی و پالان دوزی و نعل بندی، و طراحی و سلمانی و چارواداری و آسیابانی و مسگری و کلوابندی نیز در خور اسکان وجود داشت، زن های خوراسگان اکثراً به خانه داری سرگرم بودند و اوقات فراغت خود را به پنبه ریسی و تعداد اندکی به کرباسی بافی و کیش بافی مشغول بودند. لباس اکثر مردان خوراسگان قبا بود که شالی هم به کمر خود می بستند و کلاه نمدی به سر می گذاشتند و گیوه می پوشیدند ،و بعضی از متجددین و متمولین نیز کت و شلوار و کلاه شابگاه و کفش می پوشیدند، لباس زنان خوراسگان شلوار و پیراهن بلند و کفش ساغری و چادرهائی به نقش چهارخانه ای تاریک و روشن بود که ویژه زنان این محل بود، و در تمام خور اسکان زنی سر برهنه و حتی بی چادر وجود نداشت.
وسیله ایاب و ذهاب مردم الاغ و اسب و قاطر بود،و عده قلیلی هم دوچرخه سوار بودند، اتومبیل و وسیله موتوری در خوراسگان وجود نداشت فقط یک نفر موتورسیکلت سوار بود به نام میرزا حاجیان که از جوانان متمول و ملاکین محله خیادان بود.
غذای مردم خوراسگان صبح ها در تابستان نان و پنیر یا شیر بود و در زمستان معمولاً آش میخوردند و ظهرها ماست یا تخم مرغ و شب ها از غذاهای گوشتی که بیشتر گوشت با نخود یا لوبیا، یا حلیم بود استفاده می کردند ،و در مراسم عید نوروز و جشن عروسی و میهمانی ها برنج و خورشت بود البته نوع غذای مردم بستگی به امکانات آنها نیز داشت، ولی یکی از ویژگی های مردم خوراسگان قناعت و کوشش و ساده زیستی و مسالمت بود که هنوز هم بحمد الله تا حدودی این صفات معمول است.
زمستان ها وسیله گرم شدن در خانه ها کرسی بود و در تابستان خانه ها چون با خشت و گل بود کمتر گرم می شد و شب ها مردم در بیرون اطاق و در صحن خانه یا روی بام استراحت می کردند.
کلیه اهالی خوراسگان متدین به دین مبین اسلام و مذهب جعفری بوده و هستند، و حتی یک نفر غیر مسلمان در خوراسگان وجود نداشت و مراسم مذهبی کاملاً رعایت می شد در ماه های محرم و صفر مجلس روضه دهگی در خانه متمکنین معمول بود، و دسته های سینه زنی و زنجیر زنی جزء مراسم همه ساله مردم در این دو ماه بود و روزهای عاشورا و اربعین نزد مردم از اهمیت و احترام خاصی برخوردار بود، و در این روز تعزیه می خواندند.
ماه مبارک رمضان در بین مردم خوراسگان و اکثر نقاط ایران یک معنویت و احترام خاصی داشت و همه مردم روزه بودند، و اگر احیاناً مریض یا مسافری هم روزه دار نبود، در مقابل مردم چیزی نمی خورد و حتی به کودکانی هم که بعد بلوغ نرسیده بودند سفارش شده بود در بیرون منزل چیزی نخورند ،در ماه مبارک رمضان نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در مساجد به جماعت خوانده می شد، و بعد از نماز ظهر و عصر منبری در مساجد تشکیل می شد که مستمعین فراوانی داشت، مخصوصاً منبر مرحوم حاج شیخ مرتضی ربانی در مسجد گودی( مسجدگلزار کنونی) که خطیبی موفق و صاحب سخن بود. سحرهای ماه مبارک رمضان شب خوانی و مناجات مرسوم بود، به این صورت که عده ای با سواد که دارای صدایی مطلوب بودند ساعتی قبل از سحری خوردن برای بیداری و آماده شدن اهالی روی بام خانه ها به مناجات مشغول می شدند ،و آخرین فرصت سحری خوردن را با بانگ بلند (آبست و تریاک) ندا می دادند ،و مردم از خوردن و آشامیدن دست می کشیدند و برای ادا نماز صبح آماده می شدند .این مراسم شب خوانی و ندای (آبست و تریاک )به آن جهت بود که در آن زمان در خوراسگان نه رادیوئی وجود داشت و نه همه مردم ساعت داشتند. آغاز افطار ماه مبارک رمضان معمولاً یا آب جوش و خرما شروع می شد و شب نشینی های بعد از افطار و خواب و استراحت در روزهای ماه رمضان از عادات معمول آن زمان بود.